بررسی فیلم هیولا (Monster 2023) | حقیقت یا دروغ
تازهترین اثر از هیروکازو کورهئیدا، به نظر میرسد یک ترکیب جذاب از چند فیلم معروف است. فیلم هیولا داستان یک دوستی قوی و ارتباط تنگاتنگ بین دو شخصیت اصلی را روایت میکند، در حالی که در پس زمینه ماجراهایی پر از اتفاقات هیجانانگیز، شبیه به فیلمهای هانت، رقص بازی و ماجراهای مرموز اتفاق میافتد. این داستان به شکلی راشومنیک و زیبا تعریف شده است و با توجه به نقدها و بازخوردهای مثبت، قطعاً یک تجربه سینمایی فوقالعاده خواهد بود. برای کسب اطلاعات بیشتر و بررسی دقیقتر این فیلم، با سرگرم پلاس همراه باشید.
آخرین اثر هیروکازو کورهئیدا، فیلم هیولا است که تازهترین فیلم این فیلمساز معروف ژاپنی است. او یک فیلمساز پرکار است که در آثار خود به بررسی مفهوم خانواده میپردازد. این فیلم نیز به همین موضوع میپردازد و در آن درام بر اساس تأثیرات قابلتوجه خانواده شکل میگیرد.
اما بارزترین ویژگی فیلم هیولا این است که به یادآور فیلمهای دیگر نیز است؛ هم در روایت داستانی و هم در فرم آن. از راشومون آکیرا کوروساوا الهام گرفته شده است و اتفاقاتی که یادآور فیلم تحسین شده شکار اثر توماس وینتربرگ دانمارکی است. این اولین فیلم کورهئیدا از سال ۱۹۹۵ است که فیلمنامهنویس آن همان کورهئیدا است.
در ادامهی مقاله، داستان لو میرود.
اپیزود نخست فیلم هیولا
داستان فیلم هیولا دربارهی یک جوان به نام مایکل است که در حال تعقیب یک قاتل سریالی است. در اپیزود اول، مایکل به همراه دوستانش، تصمیم میگیرند تا به دنبال قاتل بروند و او را به دام بیندازند. اما هنگامی که آنها به محل مورد نظر میرسند، آنجا خالی است و هیچ اثری از قاتل نیست.
در اپیزود دوم، مایکل و دوستانش تصمیم میگیرند تا به دنبال شواهد دیگری بگردند و این بوسیله قاتل را پیدا کنند. آنها به یک موقعیت عجیب و غریب برمیخورند که باعث میشود تا مایکل به خطر بیفتد و باید خودش از دام قاتل خارج شود.
در اپیزود سوم، رازهای بیشتری از گذشتهی مایکل و قاتل فاش میشود و به تدریج تمام قطعههای پازل به هم متصل میشوند و برای بیننده کامل میشود که چرا این اتفاقات عجیب و غریب رخ میدهد. این اپیزود پایانی فیلم هیولا است که تمام معماها حل میشود و برای بیننده پرده از رازهای داستان برمیخورد.
در اپیزود اول، همراه با مادر، وقایع را از دیدگاه او شاهد هستیم. اتفاقاتی که برای میناتو رخ میدهد، از منظر او برای ما روایت میشود و حجم زیادی دارند که بیننده را به خلاء بزرگی کشاندهاند. ریتم سریع فیلم مشکلافزار است و اجازه درک شرایط را به بیننده نمیدهد. این موضوع به خصوص عمیقتر میشود زمانی که با واکنشهای مسئولان مدرسه هم مواجه میشویم.
در این اپیزود، همه چیز به یک علامت سوال بزرگ شبیه است و تنها تهیههایی برای گرهگشاییهای بعدی اتفاق میافتد. درباره مادر، شخصیتپردازی چندان صورت نمیگیرد و تنها با تصویر معمولی از یک مادر که شوهرش را از دست داده و به تنهایی مسئولیت میناتو را بر عهده دارد، روبهرو میشویم. اما واکنشهای این مادر نیز در مدرسه قابل قبول و کافی به نظر نمیرسند.
در اپیزود دوم، داستان بهتری سروشکل میگیرد و ورایت کاملتری پیدا میکند. یکی از بزرگترین معماهای اپیزود قبلی، آقای هوری، در این اپیزود به عنوان زاویهدید انتخاب شده است و این امر باعث میشود که داستان برای مخاطبان کاملتر و روشنتر شود. این اپیزود از فیلم هیولا تا حد زیادی مخاطب را به یاد شکار وینتربرگ میاندازد. در اینجا، یک معلم بدون انجام هیچ خطایی، قربانی حرفهای یک بچه میشود و زندگیاش دچار اختلال میشود، همانند اتفاقی که در هیولا نیز رخ میدهد.
هوری نیز پس از اتفاقاتی که برای میناتو رخ میدهد، زندگیاش را از دست میدهد و در نهایت، از طریق یک اتفاق، با نوشتههای میناتو و یوری به حقیقت پی میبرد، لحظهای که در باران شدید میگذرد. اما مسئلهای در اینجا نیز وجود دارد: چرا هوری تلاش خاصی برای فهماندن واقعیت به دیگران، به خصوص مادر میناتو، نمیکند؟
در فیلم هیولا، مدیر مدرسه باعث کشتهشدن نوهاش بوده
نقش اپیزود سوم در طول داستان بسیار حیاتی است. این قسمت به عنوان تکمیلکننده داستان عمل میکند و شخصیتهای اصلی، میناتو و یوری، را برجسته میکند. اگرچه در ابتدا با مدیر مدرسه شروع میشود، اما او در این اپیزود به عنوان شخصیت اصلی مورد توجه قرار میگیرد. از اپیزود اول، رفتار عجیب و غیرقابل توجیه مدیر مدرسه وجود داشت و این رفتار تا انتها همچنان ادامه داشت.
بیشتر بخوانید: بررسی فیلم آخرین توقف در یوما کانتی (The Last Stop in Yuma County)
درک این موضوع که خود او باعث مرگ نوه خود بوده است، چگونه میتواند به پذیرش رفتارهای او در برابر مادر میناتو یا زیرپا گذاشتن برای یک کودک در مرکز خرید کمک کند؟ علاوه بر این، این قسمت از رابطه میناتو و یوری به مخاطب کمک میکند تا یک درک جامع از داستان کلی بدست آورد و بتواند پازلها را در جای مناسب خود قرار دهد. این نشان میدهد که چه معنایی از جمله “من نمیتوانم مثل بابا باشم” دارد.
اما یک سوال دیگر نیز پدیدار میشود: آیا این رابطه واقعا ممنوع است و آیا این ممنوعیت برای تماشاگر قابل قبول است؟ چرا باید تماشاگر این موضوع را در یک فیلم ساخته شده در سال ۲۰۲۳ و در یک کشور مدرن مانند ژاپن به این سادگی بپذیرد؟
فیلم هیولا از نماهای دکوپاژ نیز استفاده میکند تا آنها را به موتیفهای تصویری و قابلتأمل در فیلم تبدیل کند. یکی از مهمترین موتیفها، ساختمانی آتش گرفته است که به عنوان عنصر مرکزی در فیلمنامه استفاده میشود. این ساختمان نه تنها برای روایت داستان بهکار میرود، بلکه نمایانگر آتشزدگی در زندگیهای شخصیتها نیز میباشد. در هر سه اپیزود، ما شاهد آتشزدگی زندگیهای مختلف هستیم. این آتشزدگی به عنوان یک نماد برای پیامدها و عواقب انتخابها و رویدادها در زندگی شخصیتها تعبیر میشود. از ابتدای فیلم که دوربین به ساختمان آتشزده معطوف میشود، این نماد به خوبی نشان داده میشود. این نمادگذاری نشاندهنده این است که فیلم تمایل دارد بر پیامدها و تاثیرات انتخابها تاکید کند، به جای علتهای آنها.
مرز بین حقیقت و دروغ
اما موتیف اصلی و برجستهترین فیلم به نماهای بلند است که از شهر مشاهده میشوند. این نماها در ابتدا به عنوان نماهای معمولی ظاهر میشوند، اما با تکرار آنها، معنای آنها روشن میشود. این نماها از بالا و از زاویه دور فیلمبرداری شدهاند و بر فرم فیلم تأکید میکنند. از بالا و در یک نگاه کلی، همه چیز بهتر دیده و درک میشود، که همان اساس طراحی فرم فیلم است. هر قسمت از فیلم هیولا از زاویه دید ناتمام یک فرد شروع میشود و تا قسمت بعدی کامل میشود.
بازگشت به ابتدای متن نشان میدهد که انتخاب روایت این فرم، مسائل جالبی برای فیلم هیولا ایجاد میکند. یکی از مهمترین مسائل این است که چرا از این شیوه برای روایت فیلم استفاده شده است؟ اگر به مادر این ایده، یعنی راشومون، برگردیم، متوجه میشویم که هدف اصلی نشان دادن واقعیت است که حقیقت نهایتاً امری قطعی نیست. هر فرد دارای روایت خود است و بر اساس آن، قضاوت دقیق و کامل امکانپذیر نیست. روایتهایی وجود دارند که نمیتوانیم بفهمیم کدام درست است و کدام نادرست است.
بنابراین، مرز بین حقیقت و دروغ مبهم و حقیقت به عنوان امری محال تشریح میشود. اما در فیلم هیولا ، هدف از این فرم چیست؟ هدف اصلی این است که این شیوه به یک پازل تبدیل شده و معنای ثانویه یا مهمتری وجود ندارد که باید به آن برسیم. در واقع، این فرم با مفهوم قضاوت و استفاده از اطلاعات ناقص به بازی گرفته شده است، اما این فقط یک استفاده محدود از این شیوه است. به عنوان مثال، اصغر فرهادی در جدایی نادر از سیمین از این ایده استفاده کرده بود و حتی حذف صحنه تصادف نیز در همین راستا بود.
هویلا یک فیلم است که خانواده نقش مهمی در آن دارد، با این حال نمیتوان پدر الکلی و مادر تنها یوری و میناتو را بهعنوان بسترهای ایجاد شخصیتهای اصلی فیلم نادیده گرفت. وجود سؤالات بدون پاسخ و حفرههای زیاد در ایجاد شخصیتها، باعث میشود که فیلم هیولا ، که آخرین اثر کورهئیدا است، به عنوان یک اثر موفق شناخته نشود. پایان دوگانه فیلم، که میتوان آن را یا خیالی یا واقعی در نظر گرفت، همچنان به بهبود فیلم کمکی نمیکند.
۱. فیلم «Monster» درباره چیست؟
«Monster» داستان پیچیدهای درباره روابط انسانی و تأثیرات آنها بر زندگی افراد است. این فیلم به مسائل اجتماعی و خانوادگی میپردازد و داستان آن از چندین دیدگاه مختلف روایت میشود تا تصویر کاملتری از رویدادها به بیننده ارائه دهد.
۲. چه کسی کارگردانی «Monster» را برعهده داشته و فیلم در چه ژانری است؟
فیلم توسط هیروکازو کورئیدا، یکی از کارگردانان برجسته ژاپنی، کارگردانی شده است. این فیلم در ژانر درام قرار دارد و به خاطر عمق احساسی و تحلیلهای دقیق روانشناختیاش شناخته میشود.
۳. فیلم «Monster» چه پیامی را منتقل میکند و برای چه کسانی مناسب است؟
فیلم پیامهای قدرتمندی درباره قضاوت زودهنگام، تفاوتهای فردی، و تأثیر دیدگاههای مختلف بر درک ما از حقیقت را منتقل میکند. این فیلم برای کسانی که به درامهای احساسی و اجتماعی علاقهمند هستند، بسیار مناسب است.