بررسی فیلم و سریال

نقد فیلم برگ‌های ریخته (Fallen Leaves) | پیروزی عشق

فیلم جدید آکی کوریسماکی، با حفظ ویژگی‌های خود، به دنبال گشایش‌های جدید در داستانی عاشقانه است. او در فیلم برگ‌های ریخته به دنبال یافتن زیبایی در سادگی‌های زندگی است و با نگاهی عمیق‌تر به روابط انسانی ما، به تازگی‌هایی در داستان عشق می‌پردازد. این اثر، همچون سایر آثار این هنرمند با احساس و توجه به جزئیات، مخاطب را به دنیایی جادویی و شگفت‌انگیز می‌کشاند. از آنجایی که آکی کوریسماکی از جمله برجسته‌ترین فیلم‌سازان داستانی عاشقانه است، انتظار می‌رود که این اثر نیز به عنوان یکی دیگر از شاهکارهای او شناخته شود.با سرگرم پلاس همراه باشید.

فیلم‌ساز فنلاندی کوریسماکی یکی از مورد علاقه‌های من در سینمای معاصر است. آثار او در فیلم‌نامه و کارگردانی دارای ویژگی‌های منحصربه‌فردی هستند که در تمامی فیلم‌هایش قابل مشاهده است؛ از اولین فیلم بلندش، “جنایت و مکافات” (۱۹۸۳)، گرفته تا آخرین اثرش فیلم برگ‌های ریخته (۲۰۲۳). در فیلم‌نامه‌هایش، معمولا داستان‌های ساده و خلوتی را دنبال می‌کند. تعداد شخصیت‌ها و دیالوگ‌ها کم و مختصر است و شخصیت‌های اصلی معمولا بیش از یک یا دو نفر نیستند.

فیلم برگ‌های ریخته تحت کارگردانی کوریسماکی همچنان در خلوت و سادگی خود جلوه می‌کند. او از میزانسن‌های چندلایه استفاده نمی‌کند و صحنه‌ها را با سادگی ارائه می‌دهد. طراحی‌های پیچیده نیز در فیلم برگ‌های ریخته وجود ندارد و بازیگران نیز با رئالیسمی که فاصله‌ای با واقعیت دارد، عمل می‌کنند. این ویژگی‌ها به نظر ممکن است به عنوان ملزومات فیلم‌سازی مستقل به نظر برسند، اما در فیلم برگ‌های ریخته معنایی ژرف و عمیق دارند که با تحلیل آن می‌توان آن را درک کرد.

در ادامه‌ی داستان، راز فیلم برگ‌های ریخته به روشنی بیان می‌شود.

نقد فیلم برگ‌های ریخته (Fallen Leaves) | پیروزی عشق

فیلم برگ‌های ریخته به نظر می‌رسد که با پیشرفت‌های فناوری و تکنولوژی کنونی همخوانی ندارد

این متن داستان دو کارگر به نام‌های هولاپا و آنسا را شرح می‌دهد که در یک روز معمولی، همدیگر را ملاقات می‌کنند و رابطه‌ای عاشقانه بین آن دو شکل می‌گیرد. فیلم برگ‌های ریخته به عنوان ادامه‌ای بر سه‌گانه «پرولتاریا»ی کوریسماکی شناخته می‌شود که قبلاً با فیلم‌های «سایه‌هایی در بهشت»، «آریل» و «دختر کارخانه‌ی کبریت‌سازی» تکمیل شده بود. اما کوریسماکی با داستان جدیدی از افراد طبقه کارگر به ایده‌های قدیمی خود بازگشته است.

فیلم برگ‌های ریخته، با یک فضای عجیب و غریب، به تماشاگران ارائه می‌شود. از ظاهر و رفتار آدم‌ها، نمایش‌های شهر و محیط‌های مختلف، از جمله خانه‌ها، گوشی‌ها، سینماها، به وضوح مشخص است که انگار در حال تماشای یک فیلم از گذشته‌ایم.فیلم برگ‌های ریخته، با ظاهری متفاوت از زمان حال پر تکنولوژی، به نظر می‌رسد. با این حال، حضور مکرر رادیوها در صحنه‌ها و پخش خبرهای جنگ روسیه و اوکراین از طریق آن‌ها، ما را یادآور می‌کند که داستان در زمان حاضر رخ می‌دهد.

همچنین، فیلم‌نامه «خلوت» و میزانسن آن به مرتبه‌ای بالاتر از فیلم‌های قبلی کوریسماکی ارتقا یافته است. او با عمداً روایت داستان را در زمان‌هایی از شبانه‌روز انجام داده است که خیابان‌ها در حالت خلوت‌ترین خود قرار دارند. انگار آدم‌ها در این فیلم تنها بازماندگان زمین هستند و دیگر هیچ‌کسی در این جهان وسیع زندگی نمی‌کند. دیالوگ‌هایی که بین کاراکترها رد و بدل می‌شود نیز به افزایش عجیب‌وغریبی وضعیت کمک می‌کند. آدم‌ها در فیلم برگ‌های ریخته به گونه‌ای حرف می‌زنند که نه تنها شبیه زمان حال است، بلکه حتی حرف‌هایی که معمولاً شنیده‌ایم نیست. این وضعیت به فیلم کیفیتی فراتر از واقعیت و سوررئالیستی می‌بخشد.

این ممکن است در ابتدا باعث شود که مخاطبان از فیلم برگ‌های ریخته دوری کنند یا آن را به عنوان یک تفکر جداگانه از زمان و محیط فعلی در نظر بگیرند و به همین دلیل از آن بیزحمت شوند. اما نکته مهم‌تر اینجاست که چرا کوریسماکی تصمیم به این کار در فیلم جدیدش گرفته است. این تصمیم در شرایطی اتفاق افتاده که فیلم قبلی او، “سوی دیگر امید”، به طور کاملاً واقع‌گرایانه و با داستانی درباره مهاجران غیرقانونی و وضعیت سخت پناهندگان سوری روایت شده بود. چرا این چرخش ناگهانی رخ داده و چه معنایی دارد؟

نقد فیلم برگ‌های ریخته (Fallen Leaves) | پیروزی عشق

ویژگی های متضاد با دنیای واقعی

این تصمیم قاطع کوریسماکی، در واقع نشان‌دهنده قویت موضع او در مقابل واقعیت‌های جهان است. او به صورت صریح و با ویژگی‌های کاملا متفاوت از جهان واقعی، خود، شخصیت‌هایش و فیلم‌هایش را در یک جهان خیالی ترسیم می‌کند تا اعتراضی به واقعیت جهانی که زندگی می‌کنیم، انجام دهد. آیا وظیفه هنر و هنرمند چیز دیگری غیر از ساخت و معرفی دنیای ایده‌آل و اعتراض به واقعیت است؟ آیا کوریسماکی چیزی جز این کار نمی‌کند؟ این قصه عاشقانه، در یک محیط جدا از جهان جنگ‌زده و پر از زشتی حال حاضر روایت می‌شود و تنها از طریق خبرهای رادیو، یادآوری می‌شود که در چه شرایطی زندگی می‌کنیم.

کوریسماکی برای تأکید بر این موضوع، به کارِ دیگری هم می‌پردازد. هولاپا و آنسا در یکی از اولین قرارهای عاشقانه‌شان به سینما می‌روند تا فیلمِ مردگان نمی‌میرند (۲۰۱۹)، کارگردانی جیم جارموش، را ببینند. این عمل نشان از احترام آن‌ها به یکی از مهم‌ترین فیلم‌سازان مستقل آمریکا، یعنی جارموش، است و همچنین یادآوری از دوستی طولانی مدتشان می‌باشد. جارموش قبلاً در فیلم کابوی‌های لنینگراد به آمریکا می‌روند (۱۹۸۹)، در نقش کوتاهی برای کوریسماکی بازی کرده بود. اما این سکانس به داستان مفهوم دیگری را نیز می‌افزاید.

همانطور که در پایان فیلم جارموش نشان داده شده است، کاراکترهای بازی شده توسط درایور و مورای در حال مبارزه با زامبی‌ها در دنیای خود هستند. جارموش نیز با شکل استعاری به نقد جامعه سرمایه دار و مصرف‌گر معاصر خود می‌پردازد، آن‌ها را به زامبی تشبیه می‌کند.

کوریسماکی نیز دو عاشق خود را به عنوان دو مبارز در میان زامبی‌ها ترسیم می‌کند و با عشقشان از آن‌ها جدا می‌شوند. در صحنه خروج از سینما، دو مرد در حال بحث در مورد تأثیر فیلم برگ‌های ریخته بر آن‌ها هستند، یکی از آن‌ها فیلم برسون را و دیگری فیلم گدار را نام می‌برد. این نشان می‌دهد که فیلم‌های مهم و ارزشمند در گذشته ساخته شده‌اند و امروزه دیگر فیلم‌هایی با ارزش به وجود نمی‌آیند. باید به یاد داشت که فیلم جارموش نیز برای پنج سال پیش است.

نقد فیلم برگ‌های ریخته (Fallen Leaves) | پیروزی عشق

فیلم برگ‌های ریخته درباره عشق و افرادی است که هنوز به ارزش‌ها و مسائل مهم احترام می‌گذارند و برای آنها تلاش می‌کنند.

کوریسماکی در این ادامه، به احترام هنرمندان مورد علاقه‌اش، کارهای جالب و بزرگتری انجام داد. علاوه بر این، طراحی چهره و لباس برخی از شخصیت‌ها به‌گونه‌ای است که دقیقا شبیه هنرمندان مشهور جهان هستند. به عنوان مثال، فردی که در کافه نشسته است شبیه تام یورک (خواننده مشهور ریدیوهد) است و یکی از افرادی که از سینما خارج می‌شود شبیه به بلا تار، کارگردان مشهور مجارستانی، است. پوستر فیلم “روکو و برادرانش” (کارگردان: لوچینو ویسکونتی، ۱۹۶۰) و پوستر‌های دیگری که در صحنه‌های سینما قابل مشاهده هستند، نیز جلوه‌های دیگری دارند.

در ادامه‌ی فاصله‌ای که فیلم از واقعیت می‌گیرد، فیلم‌نامه نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد. ساختار داستانی فیلم‌نامه به شکل یک قصه‌ی پریان یا قصه‌ای کودکانه است. نقاط عطف فیلم برگ‌های ریخته بسیار تصادفی و کنایه‌آمیز طراحی شده‌اند. این انتخاب‌ها فضای فیلم را ایزوله‌تر می‌کنند و نشان می‌دهند که این دنیای ایدئالی فقط در فیلمی از کوریسماکی وجود دارد. دنیایی که در آن، فقط عاشقان زنده می‌مانند و با هر مصیبتی که روبرو می‌شوند، در نهایت به یک‌دیگر می‌رسند. فیلم برگ‌های ریخته در مدح عشق و انسان‌هایی است که برای چیزهای معنادار احترام قائل هستند و برای آن تلاش می‌کنند. آنسا سگی را از کارخانه نجات می‌دهد، هولاپا الکل را کنار می‌گذارد و بهارِ عشق بین این دو نفر آغاز می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا