بررسی فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی (Horizon an American Saga Chapter)
فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی، به یک سفر جذاب و پرماجرا در دوران وحشی غرب آمریکا میبرد. این فیلم ماجراجویی وسترنی کلاسیک، به تماشاگران خود فرصت میدهد تا در دنیایی پر از افراد شجاع، رومانتیک و بیتردید هیجانانگیز عمیقتر ببینند.با سرگرم پلاس همراه باشید.
با کارگردانی کوین کستنر،فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی، به نحوی دقیق و دلپذیر به سینمای جان فورد و وسترنهای سنتیاش ادای احترام میکند. از فضای وسیع و زیبای این دوران گذشته گرفته تا به تصاویر زیبا و باورنکردنی،فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی توانسته است جای خود را در صحنه سینمایی جهان بگیرد.
در فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی، شخصیتهای قوی و کارآمدی از جمله شکارچیان، رانندگان کاروانها و رهبران قبیلهها به تصویر کشیده شدهاند. این شخصیتها با مشکلات و چالشهای مختلف روبرو میشوند و در پی برقراری عدالت و دستیابی به آزادی، به ماجراهای جذاب و پرتنش میپردازند.
با بازیگران با استعداد و صحنههای تیره و روشن، فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی سرگرمکننده و الهامبخش است. فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی، عشق، دوستی، خیانت و دستیابی به آرمانها را به تصویر میکشد و تمامی تماشاگران را به سفری فوقالعاده و فراموشنشدنی دعوت میکند.
کوین کاستنر، یکی از شخصیتهای برجسته در دنیای وسترن است و مانند جان فورد، کلینت ایستوود و سرجیو لئونه از اعتبار ویژهای برخوردار است. وسترنهای او به دورانی تعلق دارند که این ژانر از فازهای اولیهی خود عبور کرده بود. با ساخت فیلم “رقصنده با گرگها” در سال ۱۹۹۰، کاستنر توانست یک نوع تجدید نظر در وسترنها ایجاد کند و به آن جان تازهای ببخشد. این فیلم با ترکیب معادلات وسترنهای کلاسیک و اسپاگتی، عناصر جدیدی را به این ژانر معرفی کرد و باعث شد سینمای وسترن همچنان مورد توجه قرار گیرد.
دنیای وسترن، یک جهان گسترده و پر از الگوهای سینمایی قدیمی است. این ژانر از لحاظ ساختاری و روایی الگوهای خاصی را شامل میشود که آن را به شناخته شدن کمک کرده است. المانهایی مانند سرخپوستان، ارتش شمال، جنگ داخلی آمریکا، قهرمانان پاکباخته، زنان تنها و شهرهای تازه تأسیس با ساختمانهای چوبی از جمله عناصری هستند که در این ژانر به تکرار میپردازند. وسترن یک سفر طولانی اما جذاب را در طول بیش از یک قرن طی کرده است و به همین دلیل، ساخت فیلمهای وسترن در این روزهای سینما بدون تلفیق با سایر ژانرها ممکن است منطقی نباشد. بنابراین مخاطب میخواهد بداند که چه چیزی جدید و جذاب به این ژانر قدیمی افزوده شده است.
ادامه داستان فیلم لومیرود
پس از ساخت فیلم وسترن چراگاه آزاد در سال ۲۰۰۳، کوین کستنر ترجیح داد به مدت زمان زیادی فیلمسازی نکند. اما اخیراً او تصمیم گرفته که دوباره به ژانر وسترن بازگردد و سه دنباله دیگر برای این فیلم بسازد. Horizon an Americanفیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی اولین قسمت از یک سری فیلم است که داستانهای جهان غرب را روایت میکند. این فیلم در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و توجه منتقدان را جلب کرد، اما هنوز نتوانسته است همهی آنها را راضی کند. باید دید که آیا کستنر در ادامه به ارائه یک روایت قوی میرسد یا خیر؟
فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی، فیلم قوی در کارنامه کوین کستنر نیست
فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی داستانهای متعددی را با شخصیتهای مختلف روایت میکند، که بهطور همزمان و موازی با یکدیگر پیش میروند. این داستانها در حالی که به اینجای کار هنوز به هم متصل نشدهاند، به صورت جداگانه روایت میشوند. بهتر است این فیلم را بهعنوان یک مقدمه برای سه قسمت دیگر در نظر بگیریم، در غیر اینصورت این فیلم ممکن است به نوعی ناامیدی برای مخاطبان تبدیل شود.
کستنر به نظر میرسد در حال آمادهسازی برای یک روایت بزرگتر است و با معرفی کردن کاراکترها به ترتیب، در قسمتهای بعدی قصه را بهتر توضیح خواهد داد. اما این تنها حدس و گمان است و اگر این اتفاق نیفتد، این فیلم ممکن است به عنوان یک عمل بیارزش در ژانر وسترن تلقی شود.
فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی، یک اثر قوی و قابل توجه در دوره حرفهای کوین کاستنر نیست. رابطه بین ژانر غربی و کاستنر دو طرفه است، به اندازهای که ژانر غربی او را مشهور کرده است، او همچنین تأثیر قابل توجهی بر این ژانر داشته است. با این حال، افق در این رابطه جا نمیشود. این هیچ چیزی به ژانر غربی اضافه نکرده و برخلاف رقص با گرگها، نمیتواند اثری دفاعپذیر در فیلمنامه کاستنر باشد. افق یک فیلم غربی سنتی و کلاسیک است. ترجیح کاستنر در این فیلم این است که ادای احترام به سالهای اولیه ژانر غربی بدهد و هیچ احساس ضد-غربی را به میان نیاورد.
همانطور که در ابتدای این مقاله ذکر شده بود، فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی شامل چند داستان با شخصیتهای مختلف است. این شخصیتها در دنیای وحشی غرب به دنبال بقا میگردند و مجبورند به هر شکلی که شده از خود دفاع کنند. تلاش برای زندگی و ادامه حیات یک عامل مشترک بین داستانهای موازی این فیلم است. در ابتدای فیلم، وقتی که مهاجران در کنار رودخانهای کمپ میزنند و شبانه توسط آپاچیها حمله میشوند، هر دو گروه برای حفاظت از داراییهای خود مبارزه میکنند و جان خود را از دست میدهند. تنها چیزی که در این مواجهه وجود دارد، وحشت به شیوهای که در نهاد آدمی بنیانگذاری شده است، است.
فیلم وسترن سنتی
در داستانهای بعدی نیز این مضمون تکرار میشود و شخصیتها برای به دست آوردن زمین، معدن و مکانی تازه برای زندگی با یکدیگر و با طبیعت به نبرد میروند و جنگ میکنند. گروه مهاجران از ترس حملهی سرخپوستها و کمبود آب به دقت عمل میکنند و سرخپوستان نیز از دور نگاه میدارند به حرکتهای تازهواردان در زمینهایشان. علاوه بر این، کستنر نشان میدهد که چگونه یک تمدن جدید در آمریکا شکل میگیرد. تمام این داستانها به نظر میرسد قرار است در انتها به هورایزن، مقصد آخر مهاجران، پایان یابند. کستنر به سبک جان فوردی، سرخپوستان را به عنوان یک خطر بزرگ برای تمدن میبیند و مانند او، در داستان ابتدایی به دنبال نشان دادن خطر بدویت است.
بیشتر بخوانید: بررسی فیلم آخرین توقف در یوما کانتی (The Last Stop in Yuma County)
همانطور که ذکر شد، کستنر در این فیلم به عناصر یک وسترن سنتی وفادار است. او سرخپوستانی را به سبک جان فورد به تصویر میکشد که مردم سفید را از زمین خود دور میکنند. قهرمانی که با الگوهای قدیمی خیر به شهری میرسد و قصد دارد آنجا را از شر و فساد پاک کند. در این فیلم، خود کستنر در نقش این قهرمان پاک ظاهر میشود، که به یک فرشته نجاتبخش بدکار تبدیل میشود. او با استفاده از پیرنگ خیانت و انتقام، ویژگیهای یک وسترن اصیل را نشان میدهد.
انتقام به عنوان جداناپذیری از قصههای وسترن، در این فیلم نیز حضور دارد. کستنر داستان خود را در قالب انتقام جلوه میدهد؛ پسربچهای برای گرفتن انتقام مرگ والدینش، کیلومترها پیش میرود و اسلحه میخرد، و پسران یک مرد بدجنس نیز برای انتقام از زنی بدکاره تمام تلاش خود را میکنند، در حالی که سرخپوستان به دلیل تصرف در زمینهایشان، به جنگ و کشتار میپردازند.
فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی، دارای داستانهای متعددی است که هر کدام باید دارای قصهای جذاب و پرکشش باشند. با این حال، کستنر ناتوان در پرداخت یک قصهی عمیق در مدت زمان طولانی چند ساعته است. وجود یک بهمریختگی ساختاری بین این داستانها باعث گیج شدن تماشاگر در درک آنچه در فیلم اتفاق میافتد میشود. در نگاه اول، تماشاگر احساس میکند که هورایزن یک فیلم است که داستانهای آن به نظر میرسد تکههایی از چند فیلم جداگانه هستند و به نحو ناسازگاری کنار هم قرار گرفتهاند، و این امر باعث ابهام درباره پایان داستانها میشود.
ارائه شخصیت ناتوان و ضعیف در فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی
فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی ناتوان در ارائه و پرداخت شخصیتهایش است و نمیتواند قصهای مناسب برای آنها بسازد. بیشتر زندگی کاراکترها در این داستان از تماشاگر پنهان میماند و تنها کستنر با ذات قهرمانان وسترن همراه است. سایر شخصیتها تقریبا بدون پسزمینهای ارائه داده شده و در حال ارائهی کنشهای سطحی درون داستان هستند.
به عنوان مثال، داستان یک زن فراری از یک خانواده وحشی که به یک مرد مهربان پناه برده است، به طور واضح برای مخاطب نیست و نمیتوان آن را به عنوان یک معمای منطقی در نظر گرفت. علاوه بر شخصیتهای ضعیف فیلم، داستانها بدون تعلیق و هیجان هستند. روایتها ارائهی یک سری مشکلات جذاب برای تماشاگر ندارند و به سرعت به پایان میرسند. فیلم هورایزن: یک حماسه آمریکایی اولین قسمت از یک سری فیلم است که از ابتدا ممکن است تماشاگران علاقهی خود را به ژانر وسترن از دست بدهند. کارگردان در این قسمت اطلاعات مهمی ارائه نکرده است و تماشاگران باید منتظر فصلهای بعدی بمانند.
کوین کاستنر در این فیلم چه نقشی دارد؟
او کارگردان و بازیگر اصلی فیلم است و در نقش قهرمان فیلم ظاهر میشود.
آیا این فیلم بخشی از یک مجموعه است؟
بله، این فیلم اولین قسمت از یک مجموعه سینمایی چندگانه است.
نظر منتقدان دربارهی فیلم چیست؟
فیلم نظرات متفاوتی دریافت کرده و منتقدان منتظر ارائهی قسمتهای بعدی هستند تا به ارزیابی کاملتری برسند.