بررسی فیلم و سریال

نقد فیلم تسلا (۲۰۲۰ Tesla) | ایتن هاوک در نقش نیکولا تسلا

فیلم تسلا به کارگردانی مایکل آلمریدا و با بازی برجسته ایتن هاوک در نقش نیکولا تسلا، اثری متفاوت و غیرخطی در ژانر زندگی‌نامه‌ای است که برخلاف بسیاری از فیلم‌های بیوگرافی سنتی، به جای تمرکز صرف بر حوادث و وقایع تاریخی، به درونیات، افکار و فضای ذهنی شخصیت اصلی می‌پردازد. با سرگرم پلاس همراه باشید.

این فیلم تلاشی است برای ارائه نگاهی مدرن، چندلایه و گاه حتی فراواقع‌گرایانه به یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال کمتر درک‌شده‌ترین چهره‌های علمی قرن بیستم. در فیلم Tesla، واقعیت و خیال، مستند و درام، تاریخ و تخیل به هم می‌پیوندند تا تصویری شخصی‌تر و تفسیری‌تر از زندگی نیکولا تسلا ارائه شود. این اثر نه تنها درباره آنچه تسلا انجام داد سخن می‌گوید، بلکه درباره آنچه او می‌اندیشید، آنچه او می‌خواست باشد و آنچه هرگز نتوانست به آن برسد نیز صحبت می‌کند.

یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد فیلم Tesla استفاده از روایت شکسته‌شده و ساختارشکنانه است. داستان زندگی تسلا توسط آن مورگان، دختر جی. پی. مورگان، روایت می‌شود؛ کسی که در واقع در زندگی واقعی نقش مهمی در مسیر حرفه‌ای تسلا ایفا کرد. حضور او به‌عنوان راوی، با گفتارهایی مستقیم به دوربین و تحلیل‌هایی که فراتر از زمان روایی فیلم هستند، به فیلم حال و هوایی پست‌مدرن می‌دهد.

این ساختار به مخاطب یادآور می‌شود که آنچه می‌بیند تنها بازسازی تاریخ نیست، بلکه تلاشی است برای تأمل درباره جایگاه تسلا در تاریخ علم، فرهنگ و حتی اسطوره‌شناسی مدرن. فیلم Tesla در این شیوه روایت، گاه به شکستن دیوار چهارم متوسل می‌شود، گاه از عناصر بصری امروزی مانند جست‌وجوی گوگل یا موسیقی پاپ استفاده می‌کند تا پیوند میان گذشته و حال را تقویت کند.

بازی ایتن هاوک در نقش نیکولا تسلا یکی از ستون‌های اصلی فیلم به شمار می‌آید. او با پرهیز از ارائه کاریکاتور یک نابغه منزوی، موفق شده تصویری انسانی، درون‌گرا و متفکر از تسلا بسازد. حرکات آرام، بیان نرم، نگاه‌های خیره و تأمل‌برانگیز و واکنش‌های محتاطانه به اطراف، شخصیت تسلا را به مردی درون‌مانده و غرق در رؤیاهای علمی تبدیل می‌کند. در فیلم Tesla، تسلا نه تنها به‌عنوان مخترع، بلکه به‌عنوان انسانی تنها، بی‌اعتماد و گاه حتی شکننده به تصویر کشیده می‌شود. این نگاه انسانی به تسلا، باعث شده که او از قله‌های دورافتاده نبوغ علمی به سطحی برسد که مخاطب بتواند با او همدلی کند.

فیلم از نظر بصری نیز آگاهانه از شیوه‌های کلاسیک فاصله می‌گیرد. فیلم‌برداری شان پرایس ویلیامز با استفاده از نورهای مصنوعی، پس‌زمینه‌های دیجیتال و جلوه‌های تصویری مینیمال، بیشتر بر بازتاب حالت‌های ذهنی شخصیت‌ها تمرکز دارد تا بازسازی دقیق واقعیت تاریخی. در بسیاری از صحنه‌ها، مخاطب با تصاویر و فضاهایی روبه‌رو می‌شود که نه به‌عنوان بازسازی دوره تاریخی، بلکه به‌عنوان نمادهای ذهنی یا احساسات درونی شخصیت‌ها قابل درک هستند. فیلم Tesla با استفاده از این زبان بصری غیرمتعارف، خود را به یک تجربه سینمایی تبدیل می‌کند که تنها از طریق منطق سنتی روایت قابل تفسیر نیست.

نقد فیلم تسلا (2020 Tesla) | ایتن هاوک در نقش نیکولا تسلا

موسیقی در این فیلم نیز نقشی ساختاری دارد. جان پائسانو با خلق قطعاتی که در برخی لحظات تداعی‌گر فضاهای علمی و در برخی دیگر بازتابی از درونیات تسلا هستند، فضایی پویا و احساسی برای روایت فراهم می‌کند. حضور قطعات موسیقی مدرن، مانند صحنه معروفی که تسلا با اجرای یک ترانه مدرن به تصویر کشیده می‌شود، نوعی گسست زمان و فضا را ایجاد می‌کند که باز هم تأکیدی است بر پیوستگی گذشته و حال. فیلم Tesla در این انتخاب‌های موسیقایی نیز نشان می‌دهد که هدفش نه تنها بازگویی یک زندگی، بلکه تفسیر آن از زاویه‌ای متفاوت است.

یکی از دستاوردهای مهم فیلم، نمایش تضاد میان دو نگرش به علم و نوآوری است. از یک‌سو تسلا قرار دارد که به دنبال حقیقت علمی و کشف‌های ناب است، و از سوی دیگر توماس ادیسون که گرچه به نوآوری علاقه‌مند است، اما آن را وسیله‌ای برای موفقیت تجاری می‌بیند.

این تضاد که در تاریخ نیز سابقه دارد، در فیلم Tesla به محور اصلی تعامل شخصیت‌ها تبدیل می‌شود. ادیسون با واقع‌گرایی و پراگماتیسم خود، تضادی جدی با ایده‌آلیسم و رویاپردازی تسلا دارد. این دوگانگی، نه‌تنها در دیالوگ‌ها، بلکه در فرم بصری و نوع برخورد با پروژه‌های مختلف نیز بازتاب یافته است. تماشاگر، با مشاهده رفتار تسلا در قبال پول، سرمایه‌گذاران و شهرت، درمی‌یابد که برای او علم هدف است، نه ابزار. این موضوع در تضاد کامل با دنیای سرمایه‌محور اطراف او قرار می‌گیرد.

فیلم با پرداختن به زندگی شخصی تسلا، از جمله رابطه نه‌چندان پررنگ اما پرمعنا با آن مورگان و آشنایی با بازیگر مشهور سارا برنارد، سعی می‌کند تسلا را نه‌فقط به‌عنوان نابغه‌ای علمی، بلکه به‌عنوان انسانی با دغدغه‌های احساسی، تنهایی و خواست ارتباط انسانی نیز به تصویر بکشد. هرچند این روابط به سرانجام روشنی نمی‌رسند، اما حضور آن‌ها برای ترسیم کامل‌تر شخصیت تسلا ضروری است. فیلم Tesla در پرداخت به این ابعاد، به‌شکلی ضمنی به مسئله درک‌ناشدگی نابغه‌ها نیز اشاره می‌کند. کسی که ذهنش فراتر از زمانه‌اش عمل می‌کند، اغلب از نظر اجتماعی، عاطفی و حتی اقتصادی، دچار چالش‌های جدی می‌شود.

فیلم Tesla با وجود آن‌که از فرم روایی مرسوم فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای فاصله می‌گیرد، اما در لایه‌های عمیق‌تر خود به اصول بنیادینی وفادار می‌ماند که درک درست از شخصیت تاریخی را ممکن می‌سازد. این وفاداری نه از طریق بازسازی مو به موی وقایع تاریخی، بلکه از راه پرداختن به کشمکش‌های درونی، نگاه جهان‌بینی و انگیزه‌های فکری نیکولا تسلا صورت می‌گیرد.

فیلم در ترسیم این مسیر از ساختارهای متداول استفاده نمی‌کند و گاه حتی با تعلیق یا حذف بخش‌هایی از رویدادهای تاریخی، تمرکز را بر تجربه احساسی و روانی شخصیت اصلی می‌گذارد. فیلم Tesla در این انتخاب، نوعی آزادی خلاقانه به خود می‌دهد تا بتواند از چارچوب محدود اسناد تاریخی فراتر رود و به درک شهودی‌تری از معنای زیستن به‌عنوان یک مخترع و متفکر در عصر صنعتی برسد.

نقد فیلم تسلا (2020 Tesla) | ایتن هاوک در نقش نیکولا تسلا

فضای داستانی فیلم با ریتمی آرام، گاه شاعرانه و گاه آشفته پیش می‌رود. این ریتم، بازتابی است از جریان ذهنی شخصیتی چون تسلا که از یک‌سو درگیر ایده‌های بزرگ و بلندپروازانه است و از سوی دیگر باید با بی‌توجهی عمومی، محدودیت‌های مالی، و رقابت‌های ناسالم مبارزه کند.

فیلم Tesla تلاش می‌کند این دوگانگی را با نشان دادن لحظات سکوت، ایستایی، و تأمل در کنار صحنه‌هایی از اختراعات و ایده‌های فنی متعادل کند. در این میان، صحنه‌هایی مانند کار کردن در آزمایشگاه، گفت‌وگوهای ذهنی با خود، و مواجهه با عدم درک اطرافیان، به بخش مهمی از روایت تبدیل می‌شود. فیلم نه تنها علاقه‌ای به دراماتیزه کردن لحظات ندارد، بلکه در برخی موارد از طریق دوربین ثابت و فضاسازی خلوت، شخصیت تسلا را در مرکز تماشای بی‌واسطه قرار می‌دهد.

نقد فیلم Tommaso | یک مرد میانسال درگیر با بازسازی هویت بیشتر بخوانید: نقد فیلم Tommaso | یک مرد میانسال درگیر با بازسازی هویت

در جنبه نظری، فیلم به بحث میان علم و قدرت نیز می‌پردازد. جایی که دانش علمی نیازمند حمایت اقتصادی، سیاسی یا رسانه‌ای می‌شود، پرسشی مطرح می‌شود درباره میزان استقلال علم و سرنوشت آن در جامعه‌ای که ارزش‌های اقتصادی را مقدم بر تحقیق و نوآوری می‌داند. فیلم Tesla این موضوع را به‌طور خاص در رابطه میان تسلا و سرمایه‌گذارانش، از جمله جی. پی. مورگان، پی می‌گیرد. تلاش تسلا برای ایجاد سیستم انتقال انرژی بی‌سیم، ایده‌ای انقلابی بود، اما به‌دلیل نگرانی‌های مالی سرمایه‌گذار و نبود چشم‌انداز سوددهی مشخص، پروژه متوقف می‌شود. این تقابل میان بینش علمی و منطق تجاری، یکی از محورهای پنهان اما عمیق فیلم است.

فیلم همچنین با بهره‌گیری از عناصر نمادین، سعی دارد بر پیوندهای استعاری میان برق، روشنایی و آگاهی تأکید کند. در بسیاری از صحنه‌ها، نور به‌عنوان نشانه‌ای از ایده، امید یا حتی تنهایی ظاهر می‌شود. آزمایشگاه تسلا در شب، جایی که تنها منبع نور از تجهیزات ساخته‌شده توسط خودش است، به تصویری نمادین از ذهن یک مخترع بدل می‌شود. فیلم Tesla از طریق این زبان تصویری، به لایه‌هایی از معنا می‌رسد که تنها در قالب گفت‌وگو یا روایت خطی قابل بیان نبودند.

نکته دیگری که در این فیلم به‌شکل محسوسی خودنمایی می‌کند، نگاه مدرن آن به تاریخ است. فیلم نه‌تنها خود را به بازنمایی رویدادهای قرن نوزدهم محدود نمی‌کند، بلکه با استفاده از ارجاعات به تکنولوژی‌های امروز، زبان دیجیتال، و حتی حس کلی زیستن در دنیای معاصر، تاریخ را به اکنون پیوند می‌زند. برای نمونه، در صحنه‌هایی شخصیت آن مورگان با تبلت یا اینترنت تعامل دارد، یا لحظاتی موسیقی پاپ مدرن جایگزین موسیقی دوره تاریخی می‌شود. این عناصر در نگاه اول ممکن است شکستن قواعد تاریخی تلقی شوند، اما در بافت کلی فیلم، نقش ایجاد ارتباط حسی میان مخاطب امروزی و فضای ذهنی تسلا را ایفا می‌کنند. فیلم Tesla در این پیوند زمان‌ها، عملکردی فراتاریخی دارد.

نقد فیلم تسلا (2020 Tesla) | ایتن هاوک در نقش نیکولا تسلا

گفت‌وگوها در فیلم نیز نقش مهمی در بازنمایی فضای ذهنی و روحی شخصیت‌ها دارند. برخلاف بسیاری از آثار بیوگرافی که گفت‌وگوها را به روایت اطلاعات تاریخی اختصاص می‌دهند، در اینجا بسیاری از دیالوگ‌ها پرسش‌برانگیز، فلسفی یا شاعرانه‌اند. تسلا درباره طبیعت نور، جهان‌بینی علمی، ترس از تنهایی، و شکست‌های پنهان درونش صحبت می‌کند. این دیالوگ‌ها، گاه در تضاد کامل با واکنش‌های زمینی‌تر شخصیت‌هایی چون ادیسون یا مورگان قرار می‌گیرند و همین تقابل، بازتابی از فاصله میان افکار و جهان واقعی در فیلم ایجاد می‌کند. فیلم Tesla با این شیوه، فاصله میان درون و بیرون شخصیت‌ها را به بخشی از روایت بدل می‌سازد.

نکته‌ای که نمی‌توان نادیده گرفت، نحوه پرداخت فیلم به تنهایی نابغه است. تسلا در طول فیلم، علی‌رغم حضور در جمع‌ها و تعامل با افراد بانفوذ، هیچ‌گاه به‌درستی درک نمی‌شود. دوستانش، همکارانش، و حتی سرمایه‌گذارانش بیشتر او را به‌عنوان ابزار نوآوری یا منبع سود می‌بینند تا به‌عنوان انسانی با دنیای درونی پیچیده. فیلم Tesla این انزوا را به‌شکلی ظریف نمایش می‌دهد. نه با شعار یا دیالوگ‌های مستقیم، بلکه با سکوت‌های بلند، نمای‌های تنها، و تقابل‌های غیرموثر با اطرافیان. تسلا در این فیلم نه‌تنها با رقبایش، بلکه با دنیا، ساختار قدرت، و حتی با ناتوانی‌اش در بیان احساساتش می‌جنگد.

فیلم Tesla در نهایت تصویری از یک شخصیت تاریخی ارائه می‌دهد که نه تنها در زمان خود، بلکه در فضای سینمای امروز نیز به‌شکلی منحصر به‌فرد بازنمایی شده است. مخاطب با تجربه این فیلم، با فردی روبه‌رو می‌شود که فراتر از آنچه در کتاب‌های تاریخ علمی آمده، واجد ابعاد پیچیده روانی، فلسفی و اجتماعی است. تسلا در این روایت، شخصیتی است که نه‌فقط با جریان برق سر و کار دارد، بلکه با جریان‌های درونی‌اش نیز در کشمکش است. فیلم Tesla از زندگی او یک داستان اسطوره‌ای نمی‌سازد، بلکه سعی می‌کند نشان دهد که چگونه نابغه‌ای می‌تواند در دنیای واقعی گم شود، حتی اگر جهان را روشن کرده باشد.

این فیلم به‌خوبی از پس ایجاد فضایی تأمل‌برانگیز برمی‌آید که مخاطب را نه فقط به شناخت یک شخصیت تاریخی، بلکه به تفسیر او در بستر وسیع‌تری از تاریخ، علم، و فرهنگ دعوت می‌کند. فیلم Tesla تنها روایتگر زندگی نیست؛ بلکه پرسش‌گر چیستی پیشرفت، موقعیت انسان در برابر ایده، و محدودیت‌های ذهنیت مدرن است.

در پایان فیلم، مخاطب با احساسی دوگانه روبه‌رو می‌شود. از یک‌سو، شگفت‌زدگی از ذهنیت پیچیده تسلا و کارهایی که او انجام داده، و از سوی دیگر، نوعی حس غم و ناتوانی از سرنوشت شخصیتی که نتوانست در دنیای مادی به موفقیت‌های ملموس برسد. فیلم Tesla این دوگانگی را به‌طور آگاهانه تقویت می‌کند و از مخاطب نمی‌خواهد قضاوتی قطعی داشته باشد. نه او را قهرمانی مطلق معرفی می‌کند و نه قربانی تمام‌عیار. بلکه شخصیت او در لایه‌های مختلف، میان خواستن و نتوانستن، دیدن و نادیده گرفته شدن، و خلق کردن و تنها ماندن حرکت می‌کند.

نقد فیلم تسلا (2020 Tesla) | ایتن هاوک در نقش نیکولا تسلا

از منظر ساختاری، فیلم پایان‌بندی باز دارد و این موضوع به‌جای این‌که موجب ناتمام ماندن روایت شود، بر تأمل‌برانگیز بودن آن می‌افزاید. این پایان، به‌جای ارائه یک نتیجه، پرسشی پیش روی مخاطب می‌گذارد: نقش نوآوری، علم، و انسان خلاق در جامعه مدرن چیست؟ آیا جهان صنعتی و سرمایه‌محور توانایی درک و حمایت از ذهن‌های پیش‌رو را دارد؟ فیلم Tesla با پرهیز از خطی‌سازی پاسخ‌ها، تماشاگر را درگیر خود می‌سازد و حتی پس از پایان فیلم، رد آن را در ذهن باقی می‌گذارد.

نکته‌ای که باید به آن اشاره کرد، تاثیرپذیری فرمی و محتوایی فیلم از آثار تجربی و ساختارشکن سینمای معاصر است. کارگردان با علم به محدودیت‌های سبک زندگی‌نامه‌ای کلاسیک، تلاش می‌کند تا با تلفیق مدرن‌سازی عناصر تصویری، شکستن قواعد روایی و استفاده از راوی غیرمتمرکز، از یک فیلم صرفاً تاریخی فاصله بگیرد. فیلم Tesla نه تنها درباره یک دوره تاریخی خاص نیست، بلکه تلاشی است برای نشان دادن ماندگاری ایده‌ها و اشخاصی که از زمان خود جلوتر بودند. استفاده از تکنولوژی دیجیتال برای بیان مفاهیم تاریخی، انتخابی جسورانه اما مؤثر بوده که به فیلم امکان داده است مخاطب امروز را بهتر با خود همراه کند.

روایت فیلم در بسیاری از لحظات، به بازتاب روانی تبدیل می‌شود. شخصیت‌ها، نمادها و حتی زمان روایی در خدمت نشان دادن آن چیزی قرار می‌گیرند که در ذهن تسلا می‌گذرد. در این فضا، حتی مکالمات به جای پیشبرد خط داستان، در جهت روشن کردن زوایای فکری یا احساسات گنگ شخصیت‌ها عمل می‌کنند. فیلم Tesla از این نظر به سینمای درون‌گرایانه‌ای نزدیک می‌شود که هدف آن نه فقط انتقال اطلاعات، بلکه ایجاد تجربه ذهنی است. این تجربه برای مخاطبی که به دنبال سینمای اندیشمند است، عمیق و قابل تأمل خواهد بود.

از نظر ارزش فرهنگی، فیلم نه‌تنها تلاش می‌کند شخصیت تاریخی تسلا را احیا کند، بلکه او را به چالشی برای مخاطب تبدیل می‌کند. چالشی درباره درک مفاهیمی مانند نوآوری، انزوا، تنهایی نابغه، و اهمیت حمایت فرهنگی و اقتصادی از ایده‌های نو. فیلم Tesla در این چارچوب، می‌تواند نقش مهمی در بازتعریف نگاه عمومی نسبت به تسلا ایفا کند. مخاطبی که ممکن است پیش از این تنها نام او را در کنار واحد اندازه‌گیری میدان مغناطیسی یا برند خودرو شنیده باشد، اکنون با لایه‌های انسانی‌تری از او آشنا می‌شود.

نقد فیلم تسلا (2020 Tesla) | ایتن هاوک در نقش نیکولا تسلا

فیلم همچنین به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه زندگی‌های استثنایی، همیشه نتیجه پذیرش جمعی یا حمایت همگانی نبوده‌اند. تسلا، با تمام استعداد، نبوغ و توانایی‌هایش، نتوانست در دوران زندگی خود آن‌گونه که باید شناخته شود. فیلم Tesla با اشاره به این موضوع، نقبی می‌زند به ضعف‌های ساختارهای اقتصادی، علمی و رسانه‌ای که اغلب در برابر نبوغ سکوت می‌کنند یا تنها در زمان مناسب اقتصادی از آن بهره می‌برند. این پیام ضمنی، در کنار روایتی انسانی و شاعرانه، فیلم را از سطح یک اثر صرفاً زندگی‌نامه‌ای فراتر می‌برد.

در نهایت، فیلم Tesla را می‌توان تلاشی موفق برای بازاندیشی درباره چهره‌ای دانست که علم امروز و حتی فرهنگ عمومی مدیون اوست. این فیلم با ابزارهای مدرن، روایت متفاوت، بازی قدرتمند، و ساختاری تأمل‌برانگیز، نه‌تنها داستانی تاریخی را بازگو می‌کند، بلکه با باز کردن درهای ذهن یک نابغه، بیننده را وارد جهانی می‌کند که در آن علم، رؤیا، شک، و تنهایی با هم ترکیب شده‌اند. فیلم Tesla با همه ساختارشکنی‌ها و جسارت‌های روایی‌اش، اثری است که می‌تواند تا مدت‌ها در ذهن مخاطب باقی بماند و او را به پرسش درباره نقش علم و خلاقیت در جهان مدرن وادار کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا