بررسی فیلم گردباد ها (Twisters) | گردبادها علیه انسان ها
فیلم گردباد ها (Twisters) دنبالهای هیجانانگیز و مهیج بر فیلم معروف گردباد (Twister) است که در دهه ی ۹۰ محبوبیت بسیاری داشت. این فیلم با تمرکز بر بلایای طبیعی، به تصویر کشیدن دنیای پر از خطر و هیجان پرداخته و با استفاده از تکنیکهای نوین سینمایی، تجربهی یک سفر هیجانانگیز را برای تماشاگران به ارمغان میآورد.با سرگرم پلاس همراه باشید.
در این فیلم، شاهد روایتی شلخته و پر از اکشن هستیم که با حضور بازیگران معروف و توانمند هالیوودی، به تصویر کشیده شده است. با ترکیب عناصر مختلف از جمله ترس، هیجان، عشق و دوستی، فیلم گردباد ها توانسته است جذابیت خاص خود را برای مخاطبان ایجاد کند.
نقد این فیلم نشان میدهد که تلاشهای صورت گرفته برای ایجاد یک فیلم هیجانانگیز و با کیفیت، موفقیت آمیز بوده است. از جمله نقاط قوت این فیلم میتوان به انتخاب بازیگران مناسب، جلوههای ویژه بصری بسیار زیبا و داستان جذاب و پر از تنش اشاره کرد. اما از طرف دیگر، برخی انتقادات نیز وجود دارد که به عواملی مانند طولانی بودن فیلم و کمبود توسعه شخصیتها اشاره میکند.
به طور کلی، فیلم گردباد ها (Twisters) یک اثر سینمایی سرگرمکننده و خوشتهیه است که به تماشاگران ارزش تماشا را میدهد و تجربهی یک سفر هیجانانگیز را برای آنها فراهم میکند. با توجه به تلاشهای صورت گرفته در تولید این فیلم و جذابیتهایی که دارد، میتوان آن را به عنوان یک انتخاب مناسب برای دیدن در سینما یا خانه توصیه کرد.
هالیوود در دوران پایان قصهها و روایتها به سمت دنبالهسازی و بازسازی حرکت کرده است. این علاقه شدید هالیوود به میراث خود بدون شک باعث خطری برای صنعت سینما میشود. افتخار گذاشتن بر فیلمهای قدیمی تنها به خراب شدن نوستالژیها و خاطرات مخاطب منجر میشود. فیلم گردباد ها، کارگردانی لی ایزاک چانگ، یکی از تلاشهای دوبارهسازی هالیوود است که با توجه به ساختار و داستان فیلم “گردباد” از سال ۱۹۹۶ کارگردانی یان ده بونت، داستان جدیدی را برای مخاطب ارائه میدهد. چانگ برای فیلم خود مسیری خاص را انتخاب کرده و تمایلی به وابستگی به فیلم موفق ده بونت ندارد.
بررسی فیلم گردباد ها (تحلیل تمام نکات)
در ادامه داستان فیلم اسپویل میرود
فیلم گردباد ها با یک روایت پرتعلیق آغاز میشود، جایی که کیت گروهاش را از خواب بیدار میکند، برای یوتیوب مصاحبه میدهد و بشکههایی که حاوی مواد شیمیایی بیخطر هستند را برای فرستادن به درون گردباد آماده میکند. هدف او و گروهش کنترل گردبادها است و برای این منظور، بشکههای حاوی مواد درون پوشک را به هوا میفرستند. همه چیز به خوبی پیش میرود تا زمانی که اتفاقات ناخوشایندی رخ میدهد و مخاطب به ۵ سال بعد منتقل میشود. در این زمان، کیت در مرکز هواشناسی مشغول به کار است و دیگر به دنبال گردبادها نیست. او در حال آغاز کردن فیلم درام خود و وارد شدن به مسیر اصلیاش است.
فیلم گردباد ها اثری تکراری
فیلم گردباد ها به طور کلی داستانی شخصیتمحور است که حول کاراکتر اصلی، کیت، میچرخد. این فیلم با موضوع تغییرات اقلیمی و بلایای طبیعی سروکار دارد و ایدهی خوبی را به تصویر میکشد. اما تا اینجا و در مرحله ابتدایی، جذابیت فیلم وجود دارد که میتواند برای تمام افراد در سرتاسر جهان جذاب باشد.
اما متأسفانه، این جذابیت تا این حد محدود است و اگر به زاویه پرداخت به فیلم نگاه کنیم، متوجه میشویم که گردبادها اثری تکراری با شخصیتهایی که ما از سایر فیلمهای ماجراجویی میشناسیم، است. در واقع، از ابتدا تا انتها، میتوان به راحتی حدس زد که چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. فرمول و روال فیلم بسیار تکراری است و هیچ نوآوری یا تازگی در آن وجود ندارد.
پس از شکست پروژهاش، کیت مانند بسیاری از قهرمانان شکستخورده، به گوشهای میپناهد و ارتباطش با زندگی قبلی خود را قطع میکند. وی به شهر نیویورک میرود تا بتواند عذاب وجدان خود را کاهش دهد. اما آرامش او ناگهان به پایان میرسد و یکی از دوستانش برای دیدار با او میآید تا همراهش دوباره به مبارزه با چالشها بروند. جاوی و گذشتهی مشترک آنها موجب میشود که کیت دوباره به گردبادها کشیده شود و سفر قهرمانی برای او آغاز شود. فیلم از اینجا به بعد بر روی مبارزات درونی و بیرونی کیت تمرکز میکند و هدف آن رشد و توسعهی قهرمان داستان است.
گفته شد که فیلم گردباد ها به عنوان یک اثر شخصیتمحور، داستان یک سفر قهرمانی و رستگاری شخصیت اصلی خود را تعریف میکند. در این داستان، کیت، یک قهرمان خستهی که باید از اشتباهات گذشتهاش پاک شود، به میدان بازمیگردد. این داستان با الگوهای هالیوودی آشنا است، با قهرمانی که باید جان یک جامعهی درمانده را نجات دهد. کیت همانند دکتر جوآن از فیلم گردباد، بار سنگین یک حادثه را با خود میبرد و عزیزانش توسط گردباد از دست میدهد.
در ده بونت، پدر دکتر جوآن به داخل گردباد کشیده شده بود و در اینجا دوستان و نامزد کیت توسط یک گردباد غولپیکر نیز جان باختند. این فیلم ما را وارد دنیای شخصیتهای خود میکند و با کارکتر کیت، یک شخصیت پیچیده که توسط فیلمساز به خوبی ترسیم شده است، شروع میشود.
فیلم گردباد ها اثری شخصیت محور
پس از گذشت چند سال، کیت به یک سطح پختگی نسبی دست پیدا کرده است و حالا باید دوباره خود را در مقابل گردبادها قرار دهد. اما وارد شدن او به میدان نبرد بسیار آسان است و مشکلات درونی او آنقدر به چشم نمی خورند. قبل از اینکه مشکلات بیرونی او را به چالش بکشانند، او باید با مشکلات درونی خود روبرو شود و خود را آرام کند. سفر قهرمانی کیت، یک سفر آرام و بیدردسر است، بدون فلشبکهای گذشته و بدون دستاندازهایی در مسیرش. به نظر میرسد که روایت ابتدایی فیلم، رویایی بیش نبوده و کیت هیچ گذشتهای نداشته است.
از طرف دیگر، قهرمانی سرگردان کیت، سفر رستگاری او را به راحتی قابل دسترس نمیسازد. روایت این ماجرا بهطور کمرنگی توسط فیلمساز نقش بریفته و انتقال دقیق اهداف و آرزوهای کیت به مخاطب را دشوار میکند. ما میفهمیم که کیت به دنبال جبران گذشته خود است، اما این فهم و آگاهی تنها ناشی از تجربه تماشای فیلمهای مختلف است و نه از ارائه کدهای پرداختشده توسط کارگردان! بیشترین توجه اینجاست که کیت به عنوان یک قهرمان گمشده عمدتا هدف خود را در پایان فیلم نمیداند و نمیفهمد که در پایان چه مقصدی دارد و چطور باید گروه را هدایت کند. او یک قهرمان گمشده، مضطرب و بیهدف است درون گردابی که تمام زندگی او را نابود کرده است.
در این فیلم، ما با یک قهرمان ناپخته از نظر کارگردانی روبرو هستیم. حتی فیلمساز با استفاده از نماهای بسته، تلاشی برای نزدیک شدن به شخصیت اصلی و توسعه دادن آن نمیکند. این بیگانگی نسبت به کیت به اندازهای بالا است که وقتی او با بشکههای مواد شیمیایی به سمت گردباد میرود تا دوستانش را نجات دهد، ترس و هیجان مخاطب را به خود جلب نمیکند زیرا مخاطب نمیداند چه اتفاقی رخ میدهد. ریشه این مشکل میتواند در عدم همدلی تماشاگر با شخصیتهای قصه دیده شود. کارگردان به طور منفعلانه در کنترل احساسات تماشاگر عمل میکند و ارتباطی معنیدار بین شخصیتها و تماشاگر برقرار نمیشود.
فیلم گردباد ها یک اثر در مورد رستگاری
با وجود اینکه از بحث کشمکشهای درونی گذشتیم، اما کشمکشهای بیرونی هنوز به خوبی حل نشدهاند. گردباد و تغییرات اقلیمی به عنوان یک ضدقهرمان قدرتمند، ترسناک به نمایش گذاشته شدند. اما ترسناک بودن آنها به معنای مرگ و ویرانی نبود، بلکه جذابیت دراماتیکی داشتند که زندگی کیت را تحت تاثیر قرار میدادند. گردباد به عنوان نیرویی که دوستان قهرمان را کشته بود، تبدیل به نیروی شر قوی در زندگی کیت شد. این ضدقهرمانی دراماتیک، احساس تماشاگر را جلب میکرد. علاوه بحرف کیت، شخصیتهای دیگر داستان نیز به خوبی توسعه یافته نبودند. به عنوان مثال، تیلر به عنوان یک شخصیت همراه در پیرنگ، برای تماشاگر جذاب نبود و ارتباط خاصی با او برقرار نشد.
ایدهی سیاسی فیلم و فردی که قصد بهرهبرداری از مردم را دارد، نمیتواند بهعنوان یک ضدقهرمان در داستان پیرنگ عمل کند. وضعیت در فیلم بدتر میشود زمانی که کیت متوجه میشود جاوی برای او کار میکند. این فیلم همهچیز را شامل میشود، از داستانهای عاشقانه تا موضوعات سیاسی و اقلیمی. فیلم گردباد ها اثری دربارهی رستگاری را به تصویر میکشد، یک فیلم با ایدهی نسبتاً جذاب که به انتهای مناسبی نمیرسد و ممکن است مخاطب را کمی دلزده کند.